واقعه کوبانی نشان داد که جنگهای نیابتی در همه حال نمیتوانند به سود کشورهایی تمام شوند که دستگاه امنیتی شان تمام قوا از یکی از طرفهای جنگ پنهانی حمایت کرده و در ظاهر خود را بی طرف نشان میدهند.
اساساً تجربه ثابت کرده است که نیروهای درگیر در جنگهای نیابتی از ظرفیتهای سیال بالاتری نسبت به آنچه حامیان آنها تصور میکنند برخوردارند.
در جنگ کوبانی ترکیه با بن بست روبه رو شد و نیروهای داعش این کشور را در موقعیت بسیار دشواری قرار دادند. در همین جا بود که مقاومت مردمی شکل انسجام یافته خود را گرفت و زمانی که نیروهای مسلح ضد ترکیه یعنی «پ ک ک» توانست مقاومت گستردهای علیه داعش سازماندهی کند، ترکیه احساس کرد در حال باختن جنگ نیابتی است.
از همان روزهای تشدید جنگ در کوبانی و توجه ویژهای که جامعه جهانی از خود نشان داد، روشن بود که ترکیه از این بن بست خروج سالم و آرامی نخواهد داشت. در واقع تلاش ترکیه برای کمرنگ کردن نقش «پ ک ک» ناشی از درک این واقعیت بود که معادله قومی قدرت در سوریه در حال بر هم خوردن است و اگر کردها نقش مهمی به دست آورند، دیر یا زود ترکیه درگیر بحران و نتایج جنگ نیابتیاش در سوریه خواهد شد؛ همین طور هم شد و جنگ به رویارویی «پ ک ک» و ارتش ترکیه در داخل و خارج مرزهای ترکیه کشید.
این موضوع آنقدر روشن بود که غیر از آقای اردوغان و همفکرانش، پیام آن را در انتخابات عمومی اخیر همگان حس کردند و هشدارهایی به حزب عدالت و توسعه می دادند که البته نادیده گرفته شد.
در حقیقت کوبانی سیاست منطقهای ترکیه را در دو جهت با چالش روبه رو کرد:
1- حمایت پنهانی در جنگ نیابتی سوریه از داعش ترکیه را با بن بست روبه رو کرد
2- مطالبات کردها را پس از پیروزی حزب دموکراتیک خلقها در انتخابات پارلمانی ترکیه افزایش داد و به سطحی بالاتر کشاند.
برای کاهش زیانهای این هر دو چالش رجب طیب اردوغان از یک طرف با با آمریکا وارد معامله شد و به آمریکا و ناتو اجازه داد که از پایگاه اینجرلیک علیه سوریه استفاده کنند و از طرف دیگر در صدد برآمد تا از یکپارچه شدن جغرافیایی کردهای سوریه و اتحاد بین دو بخش آن که موجب دسترسی کامل کردها به دریا میشد، جلوگیری کند.
طرحی که با استراتژی آمریکا همخوانی نداشت و در عمل هم به جایی نرسید یا حداقل تا کنون دولت ترکیه نتوانسته آمریکا و اتحادیه اروپا را قانع کند که این طرح را بپذیرند و منطقهای پرواز ممنوع نظیر تجربه عراق را در شمال سوریه بر قرار کنند تا بدین طریق دو بخش کرد نشین سوریه از هم جدا بمانند.
پیامد همین شکست است که رجب طیب اردوغان را مجبور کرد اولاً نتایج انتخابات عمومی را نپذیرد و راهی شبه قانونی برای برگزاری انتخابات مجدد و زودهنگام را مورد توجه قرار دهد تا شاید از این طریق بتواند حزب دموکراتیک خلقها را از ورود به مجلس بازدارد و دوم آنکه فشار نظامی بر «پ ک ک» را افزایش دهد و به بهانه مبارزه با داعش قدرت نظامی و اعتماد به نفسی را که نیروهای کرد و «پ ک ک» در جنگ کوبانی به دست آورده بودند، خنثی کند.
در واقع بهانه لازم را داعش در اختیار ترکیه قرار داده بود، ولی از همان آغاز روشن بود که هدف داعش نیست، بلکه «پ ک ک» است.
اما ظاهراً اردوغان فراموش کرده بود که چه توافقهای کلی را با عبدا... اوجالان، رهبر کردها در زندان آمرلی انجام داده تا صلح و ثبات را به ترکیه بازگرداند. بهای این فراموشی و نقض آتش بس با کردها و «پ ک ک»، کشیده شدن جنگ به داخل قلمرو ترکیه و تشدید اختلافات قومی بین کردها و ترکهاست.
ادامه این سیاست برای ترکیه خودکشی سیاسی است، با این حال اردوغان امیدوار است، در انتخابات زودهنگام ورق را به سود خود برگرداند. امیدواری که با واقعیتهای موجود در صحنه سیاست داخلی و منطقهای همخوانی چندانی ندارد.
ترکیه اکنون بر سر دوراهی سرنوشت سازی قرار گرفته است؛ یا سیاستهای منطقهای خود را در عراق و سوریه تغییر دهد و یا خود را آماده از سرگیری جنگی قومی در داخل مرزهای خود کند که در سه دهه گذشته از طریق نظامی توان پایان دادن به آن را نداشته است.
راه حل سیاسی که اوجالان در زندان قلعه آمرلی پیش پای اردوغان گذاشت، قربانی جاه طلبیهای شخصی اردوغان و عظمت طلبی پان ترکیسم و نو عثمانیگرایی حزب عدالت و توسعه شده است.
در هر حال ترکیه در مسیر بی راههای که انتخاب کرده بود، یعنی تحریک جنگ نیابتی در سوریه با مقاومتی که ارتش سوریه و نیروهای مردمی کرد و «پ ک ک» در جبهههای مختلف از خود نشان دادند و با ارتباطی که موضوع سوریه در چالش قدرت بین المللی میان آمریکا و روسیه پیدا کرده، خود و امنیت ملیاش را با خطر روبه رو کرد. کشیده شدن جنگ از سوریه به داخل ترکیه ناشی از خطای استراتژیک ترکیه و محاسبات نادرستی از معادله قدرت در خاورمیانه است که جنگ نیابتی در آن به راه افتاده، ولی الزاماً در مسیری که حامیان آن میخواهند حرکت نمیکند.
نظر شما